به دریای رحمت به فلک نجات
خدایا شده بسته آب فرات
امان از عطش العطش العطش
یکی از شرار غم افسرده است
یکی از تب تشنگی مرده است
تن کودکانی که برگ گل اند
چو مشکی که خشکیده افسرده است
به دریای رحمت….
امان از عطش….
میان دو نهر است ، یک کاروان
ز فرط عطش ، تار شد دیدگان
صدای فرات آمده تا حرم
نوای حرم رفته تا آسمان
به دریای رحمت….
امان از عطش…..