ای که شانه کشیده
زهرا به گیسوی تو
شد لاله گون روی تو پدر جان پدر جان

گشتی مهمان خولی
رفتی به دیر راهب
می میرم زین مصائب پدر جان پدر جان

در تنور خانه گشتی مهمان
از سر تو میرسد بوی نان

یا ابتا ابتا یا مظلوم

حرمتم را شکستند
با یتیم این روا نیست
ویرانه جای ما نیست پدر جان پدر جان

از آن روزی که گردید
دستت جدا زدستم
چون آینه شکستم پدر جان پدر جان

آن شب تار کی رود از یادم
من ز ناقه بر زمین افتادم

یا ابتا ابتا یا مظلوم

بابا وقتی تو رفتی
در آتش خیمه ها سوخت
بال و پر مرا سوخت پدر جان پدر جان

بر دختر تو زد سنگ
آن دختر یهودی
بابا چرا نبودی پدر جان پدر جان

با دل من نوحه خوان افلاک است
بالشم سنگ بسترم بر خاک است

یا ابتا ابتا یا مظلوم