یوسف من می بویم پیراهنت را
با سرشکم می شویم زخم تنت را
ای جگر گوشه ی من
لاله ی خونین بدن
دست و پا کمتر بزن علی علی جان
از لب و از روی تو بوسه بگیرم
عمه آمد از حرم تا من نمیرم
پیش چشم نامحرم
سوزد از آتش غم
شمع و پروانه با هم علی علی جان
عطر پیمبر پر شد در دشت و صحرا
در عبا می چینمت ای اربا اربا
ای همه آرزویم
لرزد از غم زانویم
یا ولدی می گویم علی علی جان