یوسف کرببلا نور چشم بابا
پاره پاره دل من تنت اربا اربا

پیش دشمن مپسند دیده ی گریان مرا
پسرم یک ابتا گو و بخر جان مرا

ولدی یا ولدی

شد خزان گلشن تو دیدنی شد تن تو
می کشد بابا را خنده ی دشمن تو

دشمن آتش زده بر خرمن من ، خوشه ی من
جگرم سوخته از داغ جگر گوشه ی من

ولدی یا ولدی

غرق خون اعضایت قامت رعنایت
از غم تو چه گذشت بر دل بابایت

اثر داغ تو را بر جگرم فهمیدم
(هم چنان لاله ی جسم تو زهم پاشیدم)

ولدی یا ولدی