هیزم آورده دشمن خدایا
شعله زد آتش از درب خانه
ناله ای کودکانه بلند است
مادرم را مزن تازیانه

وا مصیبت…..

ای فلک تا همیشه بنالی
این چه ظلم و غم بی حساب است
ظالمی می زند تازیانه
دست خیبر گشا در طناب است

وامصیبت

کوه صبر از مصیبت شکسته
بر فلک قائمه گریه می کرد
ای مدینه چه کردی که دیگر
روز و شب فاطمه گریه می کرد

وامصیبت