روزه دارم من و خون دل افطار من شد
خواهرم گریه کن لحظه ی مرگ حسن شد
طشت پر خون خبر دارد ز حالم
که زد آتش عدو بر پرو بالم

یا حسن یا حسن مظلوم حسن جان

دل من ای خدا زخمی از زخم زبان بود
قصه ی مرگ من ، داغ مادری جوان بود
کودکی بوده ام دیدم که مادر
بین دیوار و در گردیده پرپر

یا حسن……

ای مدینه شده رنگ لاله کفن من
تیر دشمن زده بوسه ها بر بدن من
بر غریبی ی من زهرا بگرید
بر لب تشنه ام دریا بگرید

یا حسن…..

□□□
شمع من قطره قطره مریز اشک جدایی
ای برادر تو مذبوح دشت کربلایی
یک دل و داغ بی اندازه سخت است
یک تن و اسب و نعل تازه سخت است

یا حسین یا حسین مظلوم حسین جان