شب است و در خرابه
مرا مهمان رسیده
به دیدار یتیمی
سری آمد ، بریده

حسین جانم حسین جان

سری که روشن از او
خرابه همچو طور است
سری که گه سر نی
گهی کنج تنور است

حسین……

فلک می سوزد امشب
از این آه و فسوسم
پدر جان مثل عمه
گلویت را ببوسم

حسین….

ببین خاک خرابه
سرای دخترت شد
نظر کن صورتم را
شبیه مادرت شد

حسین….