پدر جان زد این غصه آتش به جان
اسیری ما، خنده ی شامیان
در این روز غربت عمویم کجاست
که می ترسم از خولی و ساربان
حسین یا حسین
چو شمع عزا خانه لرزیده ام
ز سرمای ویرانه لرزیده ام
قسم به حجابم ، که در شهر شام
ز چشمان بیگانه لرزیده ام
حسین یا حسین
اگر کنج ویرانه پژمرده ام
یتیمم که اینگونه افسرده ام
سر تو روی نیزه ها بود و من
کنار سر تو کتک خورده ام
حسین یا حسین