پیش نگاه مضطر من دست و پا مزن
در موج خون ، کبوتر من دست و پا مزن

ای قد کشیده زیر سم اسب ، داغ تو
تیغی است روی حنجر من دست و پا مزن

عطر مدینه می وزد از زخم های تو
آیینه ی برادر من دست و پا مزن

اینسان عمو مگو که کار از عمو گذشت
ای بسمل برابر من دست و پا مزن

خون می چکد ز پهلو و بازو و سینه ات
زخمی ترین چو مادر من دست و پا مزن

دشمن دوباره دید که من گریه میکنم
ای وای علی اکبر من دست و پا مزن