حضرت رقیه س
همچو بسمل می زنم در کنج ویران بال وپر
ای پدر من را ببر
تازیانه خوردم و عمه برایم شد سپر
ای پدر من را ببر
___________________
حضرت قاسم ع
از هلال نعل ها پر شد تنت ای ماه من
تازه شد داغ حسن
این مشبک پیکر تو شد زیارتگاه من
تازه شد داغ حسن
____________________
حضرت علی اصغر ع
ای سپیدی ی گلویت شافع یوم الحساب
نازنین من بخواب
باز و بسته میکنی لب بلکه گویی آب آب
نازنین من بخواب
______________
حرمله تیری رها کردی که چون شمشیر بود
طفل من بی شیر بود
بی مروت کودک من را مگر تقصیر بود
طفل من بی شیر بود
______________
حضرت علی اکبر ع
لشکر کوفه تماشا میکند جان کندنم
اربا اربا شد تنم
یوسفم امانمانده پیکرو پیراهنم
اربا اربا شد تنم
____________
ابالفضل العباس ع
تیر دشمن تا که گلبوسه به چشمت داده است
پشتم از داغت شکست
چشم نامحرم به سمت خیمه ها افتاده است
پشتم از داغت شکست
________________
قتلگاه
قتلگاهم پر شد از شمشیر و سنگ و نیزه ها
خواهرم زینب بیا
از رگ گردن به من نزدیک تر باشد خدا
خواهرم زینب بیا
____________
هستی ی من میزند در زیر خنجر دست وپا
مادرم زهرا بیا
شمر ، میبرد سر سبط نبی را از قفا
مادرم زهرا بیا
(اللهم عجل لولیک الفرج)