خرابه نشینان پدر آمده
شب هجر ما را سحر آمده
تنی بی کفن ، مانده در کربلا
سری غرق خون ، از سفر آمده

حسین یا حسین

اگر تازیانه زده دشمنت
فدای سر تو ، فدای تنت
بگو که کجا بر سرت خورده سنگ
بگو که بریده رگ گردنت

حسین یا حسین

تمام تنم گشته نیلو فری
ز پروانه ات ، مانده خاکستری
خودت بین خوابم به من گفته ای
که امشب مرا همرهت می بری

حسین یا حسین

پدر جان زد این غصه آتش به جان
اسیری ما ، خنده ی شامیان
در این روز غربت ، عمویم کجاست
که می ترسم از خولی و ساربان

حسین یا حسین