ای عطش گریه کن بر حسین و اصغر او

آبرو دار عالم به دشمن می زند رو

طفل خود را گرفته بر سر دست

مثل این گل بسی در خیمه ها هست

لایی لایی علی لالایی اصغر

******

چقدر مشکل است از عطش نفس بگیرد

کودکی تشنه بر دست بابا یش بمیرد

این جفایی که بر خون خدا شد

باعث خنده ی حرمله ها شد

لایی لایی علی لالایی اصغر

******

با سه شعبه جدا ، از بدن شد سر کودک

پشت خیمه حسین ، می کند یک قبر کوچک

این بدن را به خاک غم سپارد

چونکه تاب سم اسبان ندارد

لایی لایی علی لالایی اصغر