اهل خیمه شده لحظه ی دیدار آخر

خواهرم کودک تشنه ی من را بیاور

تا ببوسم سپیدی گلو را

چاره سازم لب عطشان او را

لایی لایی علی ، لالایی اصغر

******

ناگهان از کجا سر رسید این تیر دشمن

قتلگاه تو ای نازنین شد سینه ی من

حرمله حرمله آتش بگیری

بی مروت زدی طفل صغیری

لایی لایی علی ، لالایی اصغر

******

این سه شعبه اگر چه دریده حنجر تو

هم مرا کشت و هم عمه و هم مادر تو

تیر عجب سر بریده از تن تو

چقدر دیدنی ست خندیدن تو

لایی لایی علی ، لالایی اصغر