پر زده یک کبوتر به سوی قتلگاهش

از حرم تا به مقتل رسیده سوز آهش

آسمان و زمین غرق محن شد

دشت و صحرا پر از بوی حسن شد

آه و وایلتا ، آه و واویلا

******

آمده زیر باران سنگ و نیزه و تیر

دست خود را نموده سپر در پیش شمشیر

می زند عمه اش بر سر و سینه

کربلا پر شد از بوی مدینه

آه و وایلتا ، آه و واویلا

******

بعد قاسم شهادت هماره آرزویش

دست و پای میزند روی سینه عمویش

کربلا در غمش ماتم سرا شد

پیش چشم عمو سرش جدا شد

آه و وایلتا ، آه و واویلا