۱۴۵_عید غدیر

خورشید طلوع کرده از لبخندش

نور است و هزار رشته در پیوندش

دیدند در آسمان دستان رسول

دست علی است و یازده فرزندش

در آینه مهر و مه ، شکوفایی کرد

دستان علی ، بلند بالایی کرد

آن روز خداوند ، خودش از مردم

با سوره ی ” مائده ” پذیرایی کرد

جبرییل مکرر این صلا را سر داد

بلغ ، بلغ ، ندا به پیغمبر داد

فرمان خداست بر سر دست بگیر

آن دست که در رکوع انگشتر داد

گل نغمه ی سرپرست بر می آید

این جوش خم از الست بر می آید

شق القمری دوباره ، یا رد الشمس

هر کار از این دو دست بر می آید

باید که هزار رفت و آمد بشود

باید که مبلغش محمد بشود

باید که علی به جانشینی برسد

این خواسته ی خداست باید بشود

بر دست نبی آیت انوار خداست

جبریل مدیحه خوان ، کرار خداست

فرمود علی ابوتراب است ولی

همسایه ی دیوار به دیوار خداست

بتخانه ی شرک را شکستی ای دست

بر خندق جهل ، راه بستی ای دست

هر جا که نشان “فوق ایدیهم” بود

معنای “ید الله ” تو هستی ای دست

در سجده ی شکر آفتاب افتاده

جای قدم ابوتراب افتاده

عمریست که از حلاوت نام علی

حتی دهن کویر آب افتاده
**سبک ندارد