آتش گرفته خانه ی دل ، آه مادر
می سوزم از زهر هلاهل ، آه مادر

عمر مرا چون تو به برگ گل نوشتند
با دست خونین مقاتل ، آه مادر

دلهای سنگ دشمنان هم سوخت بر من
من دشمنی دارم به منزل ، آه مادر

بازا که سر بگذارد این دریای غربت
با گریه بر دامان ساحل ، آه مادر

لب تشنه هستم ، قتلگاهم کربلا شد
قاتل نشسته در مقابل ، آه مادر

مشکل ندارد، تشنه مردن ، لیک عطشان
در زیر خنجر هست مشکل آه مادر

مادر رضایت را خبر کن تا ببیند
آتش فتاد او را به حاصل آه مادر

**سبک ندارد