قتلگاهم پر شد از شمشیر و سنگ و نیزه ها
خواهرم زینب بیا
از رگ گردن به من نزدیک تر باشد خدا
خواهرم زینب بیا
____________
هستی ی من میزند در زیر خنجر دست وپا
مادرم زهرا بیا
شمر ، میبرد سر سبط نبی را از قفا
مادرم زهرا بیا
قتلگاهم پر شد از شمشیر و سنگ و نیزه ها
خواهرم زینب بیا
از رگ گردن به من نزدیک تر باشد خدا
خواهرم زینب بیا
____________
هستی ی من میزند در زیر خنجر دست وپا
مادرم زهرا بیا
شمر ، میبرد سر سبط نبی را از قفا
مادرم زهرا بیا