لاله گون گشته تنت پیرهن شد کفنت
همچو غارت زده ام در کنار بدنت
ای که رخسار تو شد آیینه ی روی حسن
میرسد از بدن زخمی تو بوی حسن
ای یتیم حسنم…..
گل باغ یاسین بوده نرگت شیرین
من فتادم از پا پا مکش روی زمین
وقت جان کندن تو آمدم اما چه کنم
دست و پا میزنی و غیر تماشا چه کنم
ای یتیم حسنم…..