مزن پرپر ای گل من
که دل من بی قرار است
به تو گفتم مرگ سختی
بهر تو در انتظار است
نگاه تو خیره بر من
نگاه من مانده حیران
نیاید کاری ز دستم
مزن دست و پا عمو جان
شد پاییز (بهار تو) ۳
میمیرم (کنار تو) ۳
واویلا یتیم من
تو را روی سینه ی خود
سمت خیمه میکشانم
شدی هم قد عمو ای
نور چشم ای نو جوانم
بگو چه آمد سر تو
بگو چه با این بدن شد
تن تو شد باغی از تیر
تن تو مثل حسن شد
تازه شد (غم و داغم) ۳
پرپر شد ( گل باغم) ۳
واویلا یتیم من