مثل یک خنجر گران به گلو
داغش آورده است جان به گلو

کنج زندان چه می کند خورشید
بند بر پا و ریسمان به گلو

اشک مظلومی اش عیان بر رخ
بغض تنهایی اش نهان به گلو

گوئیا ارث هر ابالحسن است
خار در چشم و استخوان به گلو

غل و زنجیر جامعه یعنی
دستها بسته همزمان به گلو

با که گویم که تازیانه زدند
به جبین به لب و دهان به گلو

بوسه می زد زمین به زخم پا
گریه می کرد آسمان به گلو

دم آخر به نینوا رو کرد
داشت مانند نی فغان به گلو

میرود اسب ، خونفشان به حرم
میرسد شعر ، نوحه خوان به گلو

باز میدید با سنان زده اند
شمر بر پهلو و سنان به گلو

زیر باران کعب نی زیباست
بوسه ی قامتی کمان به گلو

شرح این غصه را تمامی نیست
روضه ها مانده همچنان به گلو

 

#شهادت_موسی_بن_جعفر_ع
#موسی_بن_جعفر_ع
ارتباط با شاعر :
@Meysam_Momeninejad
لینک کانال :
@meysammomeninejad