چند بیت از یک مثنوی…..

ای شکسته پر ، شکستن زود بود
پر زدن از خانه ی من زود بود

نور تو نشناختند این سایه ها
ای قنوتت برکت همسایه ها

ای گلم ، میگریم از عمر کمت
از تو کمتر بود عمر شبنمت

ای شده روح القدس را همسخن
جان مولا، با علی حرفی بزن

کوثرم ، با رفتنت طوفان مکن
خانه را از داغ خود ویران مکن

ای کبودی ، زائر روبند تو
ای صفای خانه از لبخند تو

ای سلام تو تسلای علی
ای شکسته پشت در جای علی

با سر و دست و تنت ، جوشن شدی
تو بلا گردان جان من شدی

در شرر ای طائر من سوختی
تو برای خاطر من سوختی