مادر رنج و دردم دو ستاره آوردم
ماه من آمده ام تا به دورت بگردم
جان خواهر یا حبیبی
تو مزن حرف از غریبی
یابن الزهرا
چاره ای کن غمم را گریه ی نم نمم را
کن قبول ای سلیمان این سپاه کمم را
شمعم و ریزم به پایت
این دو پروانه فدایت
یابن الزهرا
اشک حسرت ببارم ناله از دل بر آرم
باغبانا هدیه ای بهتر از این ندارم
آمد ای جان برادر
نوبت این دو کبوتر
یابن الزهرا