۴۲۴_حضرت مسلم ابن عقیل علیه السلام

طوفان آهم دریای دردم
در پیش دشمن من گریه کردم

بالای دارم روضه میخوانم حسین جان
گفتم بیا اکنون پشیمانم حسین جان

یا مظلوم میا به کوفه

خون میچکد از لعل لب من
با دست بسته در بین دشمن

با عشق خود با من چها کردی حسین جان
هر شب دعا کردم که برگردی حسین جان

یا مظلوم میا به کوفه