خون کند گریه چشمان افلاک
حنجر گل چرا گشته صد چاک
جای آغوش مادر بخوابد
کودک غرق خون در دل خاک

آه خیمه ها بی تاب است
آه کودکی در خواب است
آه روضه خوان رباب است

آه اصغرم لالایی

رو به قبله بگردان سرش را
در لحد بوسه زن حنجرش را
تا بخواند برایش لالایی
در حرم کن خبر مادرش را

آه خیمه ها بی تاب است
آه کودکی در خواب است
آه روضه خوان ارباب است

آه اصغرم لالایی