ز جا برخیز ای دلاور
تا دل من گیرد آرام

ببین حال خیمه ها را
شد پریشان ای دل آرام

ببین طفلان هراسان
ببین چشمان ز خون تر
برادر با رفتن تو
عدو گشته بی حیاتر

برخیز ای ( علمدارم) ۳
من تنها (تو را دارم ) ۳

واویلا ابوفاضل

شبیه این پیکر تو
پاره پاره شد دل من

تنت مانند حسن شد
لاله گون با تیر دشمن

نمانده چیزی ز جسمت
تنت هر سویی فتاده
چگونه جمعت کنم من
عبایی بهرم نمانده

بعد از تو (حرم غوغاست) ۳
دشمن دید (حسین تنهاست ) ۳

واویلا ابوفاضل