علقمه در غمم نوحه خوانده

چیزی از پیکر من نمانده

بین چه شد با مه آل هاشم

قد سقا شده همچو قاسم

الوداع الوداع ای برادر

******

بسکه تیر آمده بر تن من

خون کند گریه این جوشن من

بر زمین خوردنم دیدنی شد

پاره پاره تنم دیدنی شد

الوداع الوداع ای برادر

******

من که دستی به پیکر ندارم

تیر از این دیده بیرون بیارم

دیده را بسته خون جبینم

بستن دست خواهر نبینم

الوداع الوداع ای برادر