همچون علی آمدی ای پدر جان
در نیمه شب به دیدن یتیمان
خوش آمدی امشب به کنج ویران
با اشک من ویرانه شد چراغان
عمه بیا رسیده بهرم مهمان
خوش آمدی…….
در بند ظلم اغیار
شد دخترت گرفتار
ره میروم ولیکن دستم بود به دیدار
ابتا حسین جان______________
چون زلف تو دلم شده پریشان
ای قاری قرآن روی سنان
خوش آمدی…….
بشنو تو التماس این نیمه جان
مرا ببر یا تو کنارم بمان
خوش آمدی……
روشنی دو دیده
بابای من رسیده
امشب به بر گرفتم من یک سر بریده
ابتا حسین جان